راه غلبه بر نفس اماره
آيا می شود نفس اماره را از بين برد يعنی کمتر حس کنيم؟
راه اساسي غلبه بر نفس داشتن عقلانيت و ايمان قوي است. اگر كسي عقلانيت اش اين باشد كه دنيا محل خوش گذراني است, قطعا قادر نيست با نفس اش مبارزه نمايد، زيرا اساس انديشه عقلاني خود را بر اساس نفسانيت بنا نهاده است، اما اگر عقلانيت اش اين باشد كه دنيا محل گذر است و سرانجام انسان بازگشت به سوي خدا است و بايد براي كارهايي كه در دنيا انجام مي دهد پيش خدا حجت داشته باشد, توان مبارزه با شيطان و نفس در او پيدا مي شود و چنين شخصي چاره اي جز مبارزه با نفس اماره ندارد و بر اساس اين عقلانيت و ايمان راه خدا را در پيش خواهد گرفت.
راه کمال در دو نکته خلاصه مي شود : توجه دائم به مبدا و مبارزه با نفس اماره.
اگر کسي مي خواهد پيشرفت معنوي کند آشکار است که بايد تعليمات نظري را با عمل در هم آميزد . عمل به تنهايي لنگ است و از تئوري به تنهايي کاري ساخته نيست . عمل معنوي در اصل همان مبارزه با نفس اماره است .نفس اماره برخاسته از روح بشري است که در حوزه نا خوداگاه قرار دارد . نفس اماره منشا انگيزش هاي مضر ضد اخلاقي و ضد الهي است . در عرفان سنتي اين منبع را از طريق سرکوب و ضعيف کردن جسم و همچنين به خود محروميت دادن هاي جسمي و رواني مي خشکاندند اما روش معنويت فطري به جاي سرکوب و تضعيف جسم آن را بايد تقويت کرد آن گاه به کمک نيروي اراده ي قوي تر که توسط عقل رحماني هدايت مي شود بر خواسته هاي نا مشروع نفس اماره غلبه کرد . با اين فرايند طبيعي ست که مي توان واحد هاي ارگانيزم روحي رواني را به فضيلت هاي الهي تبديل نمود.
نفس اماره
تا روح ملکوتي به درجه اي از پختگي نرسد انسان نميتواند به وجود نفس اماره در وجود خود پي ببرد . نفس اماره در سطح خود آگاه به صورت انگيزش هاي پي در پي اميال نامشروع و مضرروح بشري بروز مي کند . و بوالهوسي هايش را که خواستار ارضاي فوري آن هاست با قدرت تمام بر شخص تحميل مي کند و مرتبا با رهنمود هاي عقل رحماني مبارزه و مخالفت مي ورزد .
يکي از ويژگي هاي نفس اماره استفاده از ترفندهاي مختلف براي تسلط بر روح ملکوتي است .. نفس در هر حمله معمولا تمام قدرت خود را از طريق هوي و هوس و خواهش هاي نفساني به کار مي گيرد اما گاهي هم با دغلي لباس عقل مي پوشد و با صداي آن سخن مي گويد . در اين حال اگر شخص آگاه نباشد با دست خويش خود را فريب مي دهد و هوس هايش را با استدلال منطقي يا به طريق کلاه شرعي توجيه مي کند . اين منتها درجه گمراهي است . چرا که شخص با دليل تراشي هاي خود نفس اماره اش را ياري مي دهد تا هوس هايش را به صورت موجهي جلوه دهد و براي تسليم شدن در مقابل اين وسوسه ها دليل بتراشد و کلاه شرعي درست کند . مثلا کسي که بدون اجازه از برق دولتي انشعاب مي گيرد در توجيه عمل خود مي گويد احقاق حق کرده چون بيش از حد به دولت ماليات مي دهد .{يا مثلا خلافي در رانندگي مرتکب مي شود و مي گويد همه اين خلاف را انجام مي دهند .نويسنده .}
يکي ديگر از حيله هاي نفس اماره اين است که وانمود کند عقب نشيني کرده و شخص را مي فريبد که تسليم شده است . اما اين عقب نشيني ترفندي بيش نيست . حيله اي است که به واسطه ي آن مي خواهد شخص را از حالت آماده باش خارج کند غافلش کند تا بعدا به طور غير منتظره به او حمله کند .
شيوه غلبه نفس بر مرد و زن متفاوت است . در نزد زنان نفس بيشتر از راه عواطف و احساسات و به خصوص تاثير پذيري و حس حسادت و انتقام جويي وارد مي شود .در نزد مرد ها نفس اماره بيش از هر چيز از راه غرور قدرت طلبي و شهوت حمله مي کند . اين نقطه ضعف ها چه بسا باعث شود که شخص بي خبر آنچه را که از لحاظ معنوي با سالها کوشش به دست آورده در يک دم از دست بدهد . تاريخ اديان مشحون از اين گونه لغزش هاست .
علاوه بر بعضي ضعف هاي رواني فوق ضعف هاي ديگري چون پول پرستي افتخار طلبي و غيره شخص را ذر مقابل نفس اماره آسيب پذير تر مي کند . در آزمون هاي روزانه زندگي است که مبارزه با نفس معنا پيدا مي کند . اين آزمون ها رو که دستگاه عليت الهي تنظيم مي کند . ماهيت هاي مختلف دارند اما در همه حال نقاط ضعف شخص را نشانه مي گيرند . بدين ترتيب اکثر اتفاقاتي که در زندگي روز مره روي مي دهد حتي اتفاقات کوچک در واقع صحنه سازي هايي است براي آزمودن و خالص کردن شخص و اينکه هر بار گوشه تازه اي از وجود خود را کشف کند و خود را بهتر بشناسند . آزمون ها ممکن است دروني باشد ـ مثلا نيت بدي که بايد با آن مبارزه کرد ـ مثلا شخص خواب مي بيند که در معرض وسوسه اي قرار گرفته و به اين ترتيب عکس العملش در مقابل اين وسوسه مورد آزمايش قرار مي گيرد .
فايده نفس اماره
نفس اماره اگر چه دشمن اصلي روح ملکوتي است اما وجودش براي رشد روح ضروري است زيرا بدون ضديت و مبارزه رشد روح ملکوتي امکان پذير نمي باشد . خواسته هاي نفس اماره را مي توان به توکسين ميکربي تشبيه کرد . اگر قوي و به مقدار زياد باشد براي روح ملکوتي مضر و حتي کشنده است . اما اگر ضعيف شده و به مقدار کم باشد روح را در مقابل نفس اماره واکسينه مي کند و موجب مي شود که روح ملکوتي بتواند انگيزش هاي نفس اماره را به تدريج مهار کند .
چگونه با نفس اماره مبارزه کنيم ؟
در روح ملکوتي گرايش فطري براي نزديک شدن به مبدا الهي وجود دارد همان گونه که در نفس اماره چنين گرايشي براي دور شدن از مبدا وجود دارد . نفس اماره که در حوزه ي ناخداگاه قرار دارد به هيچ کوششي احتياج ندارد زيرا رفتارش غريزي و خودکار است . در مقابل تهاجمات نفس اماره کار اصلي عقل قوي و روح ملکوتي ِ آگاه اين است که هشيار باشد و نگذارد نفس اماره با در اختيار گرفتن عقل و اراده قانون خود را بر او تحميل کند . اگر کسي از سر جهل غفلت يا بي تفاوتي مراقب نفس اماره اش نباشد و منفعل باقي بماند مبارزه ي بين بخش ملکوتي و بشري اش به طور ناخداگاه به سوي غلبه نفس اماره پيش خواهد رفت ، تا جايي كه نفس كاملا بر روح ملكوتي مسلط شود . خطر گران تر اين است كه اكثر افراد از اين سلطه ي نفس اماره بر خود ، بي خبرند .
براي توفيق در مبارزه با نفس اماره ،احتياح به يك روش صحيح هست . از سويي انسان بايد به تحليل روان خود بپردازد تا به معايب و ضعف هاي خويش پي ببرد و از حضور نفس اماره آگاه شود از سوي ديگر بايد سلامت روح ملكوتي را حفظ كند و آن را پرورش دهد و تقويت كند تا از اراده قوي و عقلي سليم برخوردار شود .
در عمل بايد ابتدا با معايب صفاتي يا نقاط ضعف روحي ـ رواني ِ خويش که بارزترند مبارزه کرد . در اثر مبارزه با هر يک از اين نقطه ضعف ها نقاط ضعف ديگري خود را آشکار مي کند . به اين ترتيب مي توان به تدريج وجوه گوناگون نفس اماره ي خويش را شناخت و حمله ها و حيله هاي آن را خنثي کرد . از شيوه مقابله با نفس اماره يکي اين است که انسان در ابتدا به طور سيستماتيک با خواسته هاي آن مخالفت کند و عکس خواسته هاي او را عملي سازد . مثلا اگر از کسي خوشش نمي آيد هر بار که وسوسه شود از او بد گويد ابتدا خود را وادار به خودداري کند و در سطحي بالا تر جز از نقاط مثبت او حرفي نزند. اگر در اين کار پشتکار به خرج دهد آن احساس منفي تدريجا منتفي مي شود .
مبارزه با نفس اماره يک فرايند طولاني است . و به پشتکار زياد احتياج دارد . براي حفظ پشتکار و نگه داشتن انگيزه لازم ديدار با اشخاص معنوي و مقدسين چه در حيات و چه در ممات خدمت به خلق و انفاق مطالعه متون معنوي و الهي عبادت و ....... عوامل تقويتي مفيدي هستند .
دراين راستا تلاوت قرآن كريم و مطالعه روايات و سيره معصومين(ع) از اهميت فوق العاده اي برخوردارند.
حربه هاي اصلي روح ملکوتي در مقابل نفس امره ايمان قوي و اراده راسخ و اخلاق اصيل است . به کار بستن اخلاق اصيل و اصول الهي مواد غذايي لازم براي رشد ارگانيزم روحي رواني فراهم مي آورد . تنها در گرماگرم اين مبارزه دروني است که شخص متوجه که بدون کمک خدا هيچ نتيجه ي دايمي ِ قابل توجهي عايدش نمي شود . و همچنين متوجه مي شود که اراده اش به تنهايي بدون حمايت و نور خدا قادر به انجام کاري نيست . با ايمان به خداي حقيقي است که مي توان نور او را که حاوي هدايت و انرژي است جذب کرد و اگر نه بدون آن سرکوب مداوم انگيزش هاي نفس اماره موجب وازدگي، ايجاد عقده و ديگر مشکلات رواني مي شود . نظر خدا بر ما اثرات رواني زيان بار ناشي از اين سرکوب ها را خنثي مي کند .
بر گرفته از کتاب راه کمال فصل ۳۷ با کمي تغيير