بیا ساقی آن می که حال آورد
10 اسفند 2015
بیا ساقی آن می که حال آورد
کرامت فزاید کمال آورد
به من ده که بس بیدل افتاده ام
وز این هر دو بی حاصل افتاده ام
بیا ساقی آن می که حور بهشت
عبیر ملایک در آن می سرشت
بده ساقی آن می که شاهی دهد
به پاکی او دل گواهی دهد
بده تا بنوشم به یاد کسی
که هست از غمش در دلم خون بسی
فریب جهان قصهٔ روشن است
ببین تا چه زاید شب آبستن است
من آنم که چون جام گیرم به دست
ببینم در آن آینه هر چه هست
که حافظ چو مستانه سازد سرود
ز چرخش دهد زهره آواز رود
مغنی از آن پرده نقشی بیار
ببین تا چه گفت از درون پرده دار
چنان برکش آواز خنیاگری
که ناهید چنگی به رقص آوری
مغنی کجایی به گلبانگ رود
بیاد آور آن خسروانی سرود
به مستان نوید سرودی فرست
به یاران رفته درودی فرست
(حافظ)