Skip to main content

ویژه ها

 
/ 03 بهمن 2022 / 1184 views
وطن سرخ از مرام تو سردار...
 
/ 03 تیر 2021 / 1282 views
مستند «آن مردِ بسیار»؛...
 
/ 27 فروردین 2020 / 4241 views
متن، ترجمه دعای فرج امام...
 
/ 05 فروردین 2020 / 5591 views
سوالی که سپهبد شهید حاج...
 
/ 07 بهمن 2020 / 4265 views
برپاخیز، برپاخیزبرپاخیز...

مهر خوبان - علامه طباطبایی ره

09 تیر 2018

 

شعر عرفانی مهر خوبان - علامه طباطبایی ره

مهر خوبان دل دین از همه بی پروا برد

رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت

از سمک تا به سُهایش کشش لیلا برد

من به سر چشمه خورشید نه خود بردم راه

ذره ای بودم مهر تو مرا بالا برد

من خسی بی سرو پایم که به سیل افتادم

او که می رفت مرا هم به دل دریا برد

جام صهبا به کجا بود مگر دست که بود

که در این بزم بگردید و دل شیدا برد

خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود

که به یک جلوه ز من نام و نشان یک جا برد

خودت آموختی ام مهر و خودت سوختی ام

با بر افروخته رویی که قرار از ما برد

همه یاران به سر راه تو بودیم ولی

خم ابروت مرا دید و ز من یغما برد

همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت

همه را پشت سر انداخت مرا تنها برد