Skip to main content

سید مهدی بحرالعلوم

سید مهدی بحرالعلومدر سلسله بحث های معرفی مفاخر و بزرگان شیعه و با توجه به سخن ارزشمند مرحوم علامه قاضی مبنی بر این که «سه نفر در طول تاریخ عارفان به مقام «تمکن در توحید» رسیده‌اند: احمد بن فهد حلى، سید بن طاووس و سید مهدى بحرالعلوم.» در این گزارش به معرفی سید مهدى بحرالعلوم می‌پردازیم.

ویدیو مرتبط:

مستند مردان خدا | سید بحرالعلوم، قسمت 1

مستند مردان خدا | سید بحرالعلوم، قسمت 2

در دو شماره‌دیگر «سید بن طاووس» و «ابن‌ فهد حلی» معرفی شده اند.

 

«سید مهدی بحرالعلوم» که نام کاملش «سید محمدمهدى بن مرتضى بن محمد بروجردى ‏طباطبایى» است، از مشاهیر علماى شیعه در قرن دوازدهم، متبحّر در فقه، اصول، حدیث، کلام، تفسیر، رجال و سیر و سلوک معنوی در سال 1155 هجری (و به قولى در 1154) در کربلا متولد شد.

پدر و اجداد او از دانشمندان سرشناس بودند و با بعضى از خاندان‌‏هاى علمى شیعه، از جمله خاندان مجلسى، خویشاوندى سببى یا نسبى داشتند و به دلیل همین پیوند خانوادگى، سید بحرالعلوم از مجلسى اول به عنوان جد و از مجلسى دوم به عنوان دایى یاد مى‏‌کند.

تحصیلات

بحرالعلوم تحصیلات خود را در زادگاهش نزد پدر و شیخ یوسف بحرانى (صاحب حدایق) آغاز کرد، و بعد به نجف اشرف رفت و نزد شیخ مهدى بن محمد فتونى عاملى و شیخ محمد تقى دورقى و شیخ محمد باقر هزار جریبى به کسب علم پرداخت.

سپس به کربلا بازگشت و به حوزه درس وحید بهبهانى (بهبهانى، آقا محمد باقر) پیوست.

تشکیل حوزه درسی در نجف اشرف

پس از آن که وحید بهبهانی به علت کهولت درس خود را تعطیل کرد، به توصیه استاد به نجف بازگشت و در آنجا حوزه درسى تشکیل داد، شاگردان بسیارى تربیت کرد و به عده ‏اى از علما اجازه روایت داد، که از آن جمله ‏اند:

1. سیّد صدر الدین عاملى

2. شیخ جعفر نجفى صاحب کشف الغطاء

3. سید جواد عاملى صاحب مفتاح الکرامة

4. شیخ ابو على حائرى صاحب منتهى المقال

4. ملا احمد نراقى

5. سید محمد مجاهد

6. سید ابوالقاسم خوانسارى (که بحر العلوم از او حکمت و کلام مى‏آموخت و او نزد بحر العلوم، فقه و اصول مى‏خواند)

7. شیخ اسد الله شوشترى

8. میرزا محمد نیشابورى معروف به اخبارى

چه کسی لقب بحرالعلوم را به سید مهدی طباطبایی داد؟

سید مهدی در سال 1186 به مشهد مقدس سفر کرد و هفت سال در آنجا اقامت گزید.

در این مدت گذشته از شرکت در مجالس علمى و مباحثه با علما، نزد میرزا مهدى شهید خراسانى به فراگیرى فلسفه پرداخت و این حکیم او را به سبب مقام شامخ علمی‌اش «بحرالعلوم» خواند. این لقب که پیش از آن به کسى اطلاق نشده بود بعدها عنوان خاندان وى شد که تا امروز به آن شهرت دارند.

بحرالعلوم یعنی چه؟

شاید در نظر اول،‌ معنای بحرالعلوم روشن باشد یعنی دریای علم‌ها. ولی نکته‌ ظریفی در کلمه «بحر» وجود دارد که دانستن آن خالی از لطف نیست.

راغب در مفردات می‌نویسد: «بَحْر» هر مکان وسیعى است که آب زیادى را در خود جمع کرده است و این معنى وضعى و ریشه‏‌اى بحر است. سپس با دیدن وسعت و فرخناى دریا تشبیهاً گفته مى‌‏شود «بَحَرْتُ کذا» مثل دریا وسعش دادم.

از این سخن راغب در می‌یابیم که بحر، خود آب دریا نیست، بلکه آن مکان وسیعی است که آب زیادی را در خوب جمع کرده است. از این رو لقب «بحرالعلوم» برای سید مهدی طباطبایی، می‌تواند به این معنا باشد که قلب و روح این سید، ظرف وسیعی است که علوم زیادی را در خود جای داده است. ‏

تدریس فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت در حجاز

بحرالعلوم در سال 1193 به حج رفت و مدتى که در حجاز بود، گذشته از اقدامات سودمند دینى، به تدریس فقه مذاهب اربعه پرداخت و افراد بسیارى در حلقه درسى او شرکت کردند.

مناظره با دانشمندان یهود و مسلمان شدن عده زیادی از مردم 

از کارهای مهم زندگى سید بحرالعلوم، مناظره کلامى با دانشمندان یهود در منطقه ذى الکفل است که بر اثر آن، گروه بسیارى به اسلام گرویدند. («ذی الکفل» نام یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل است. مقبره وی در 40 کیلومتری جاده نجف ـ حله، در کنار فرات در یک آبادی به همین نام قرار دارد.)

گزارش کامل این مناظره را چند تن از حاضران در مجلس بحث، از جمله صاحب مفتاح الکرامة، ثبت کرده‏‌اند.

ریاست عامه‏ شیعیان جهان

بحرالعلوم که در یکى از درخشان‏‌ترین دوره‏هاى علمى شیعه مى‌‏زیست، در بعضى از علوم دینى سرآمد اقران بود، و در بعضى دیگر آگاهى لازم و کافی را داشت، از این رو ریاست عامّه به او منتقل شد.

سیّد صدر الدین عاملى در گزارش خود گفته است که در نجف، عدّه‌‏اى بحرالعلوم را در فقه برتر از شیخ جعفر نجفى مى‌‏دانند و خود مى‏‌افزاید که این سخن چندان هم دور از واقع نمى‏نماید.

شهامت اخلاقى و روحیه اصلاح طلبى بحرالعلوم سبب شد که در دوران ریاست عامّه، در اجراى تکالیف اجتماعى - دینى با بزرگان معاصر خود همکارى کند، از جمله در مسایل فتوایى مردم را به تقلید از شیخ جعفر نجفى رهنمون شد و براى قضا و رسیدگى به خصومات، شیخ محیى الدین و براى اقامه جماعت، شیخ حسین نجف، عالم و زاهد و امام جماعت مسجد هندى را معرّفى کرد.

همچنین شاگرد برجسته خود سید جواد عاملى مؤلف «مفتاح الکرامة» را به تدوین کتب، از جمله تقریرات درس خود او، که محور آن کتاب وافى فیض کاشانى بود تشویق کرد. خود او نیز علاوه بر تدریس فقه و حدیث به امور مردم رسیدگى مى‏کرد.

سید بحرالعلوم، همان علامه طباطبایی در کتاب‌های فقه است

سید مهدی بحرالعلوم در کتاب‌های فنی و تخصصی فقه به «علامه طباطبایی» یاد می‌شود. و اگر کسی در کتاب‌های تخصصی فقه مثل مفتاح الکرامه، جواهر الکلام، کتاب‌های شیخ انصاری مانند مکاسب و ... نظر و اسم علامه طباطبایی را ببیند، باید بفهمد مراد، سید بحرالعلوم است.  

گشودن مشکلات دینی و اجتماعی مردم

در گشودن مشکلات دینى و اجتماعى و برآوردن حوایج نیازمندان کوشا بود و از جمله اقدامات مؤثر او، تعیین دقیق میقات‌‏هاى احرام و مشخص کردن محدوده مواقف حج است که در دوران توقف وى در مکه صورت گرفت.

تقواى بحرالعلوم، ضمن اجتناب از هرگونه سخت‏‌گیرى در امور جارى زندگى، و نیز سخاوت و همت بلند او زبانزد همگان بود.

به هر حال تأثیر این گرایش را در دست پروردگان و برخى از علماى پس از او نمى‌‏توان انکار کرد. همه معاصران بحرالعلوم به مقام علم و تقواى او اذعان کرده‌‏اند. حتى استاد او، وحید بهبهانى، در سال‏هاى پایانى عمر، چون زوال ملکه اجتهاد را در خود احتمال مى‌‏داد، در مسایل فقهى از او نظرخواهى مى‏‌کرد.

نظر بزرگان درباره سید بحرالعلوم

آیت الله شیخ جعفر کشف الغطاء

آیت الله شیخ جعفر کاشف الغطاء که از بزرگان فقهای شیعه است نویسنده کتاب «کشف الغطاء» غبار نعلین سید بحرالعلوم را با حنک عمامه خود پاک مى‏کرد.

علامه سید محمد باقر خوانساری

آیت الله سیّد محمد باقر خونسارى صاحب کتاب «روضات الجنّات» به نقل از «منتهى المقال» که نویسنده‌اش معاصر بحرالعلوم بود می‌نویسد: سیّد سَنَد و رکن معتَمد مولاى ما سیّد مهدى ... پیشوا و امامى است که روزگار نتوانسته است مانند او را به جهان بسپارد.

سلطان عظیم الهمّة و بلند پروازى است که مادرِ دهر سالیان دراز از زائیدن همانند او عقیم بوده است.

بزرگ علماى اعلام و مولاى فضلاى اسلام، علّامه دهر و زمان خود و یگانه عصر و اوان خود بوده است.

اگر در بحث معقول زبان بگشاید تو گوئى این شیخ الرئیس است، این سقراط و ارسطو و افلاطون است. و اگر در منقول بحث کند تو گوئى این علّامه محقّق در فروع و اصول است. و در فنّ کلام با کسى مناظره نکرده است مگر اینکه تو گوئى سوگند به خدا این عَلَمُ الهدى است.

و اگر گوش‏ فرادهى به آنچه در هنگام تفسیر قرآن کریم به زبان آرد فراموش مى‏‌کنى آنچه در ذهن دارى و چنین مى‏‌‌پندارى مثل اینست که این همان کسى است که خداوند قرآن را بر او فرستاده است...

بحرالعلوم بعد از استاد علّامه وحید- دام علاهما- پیشوا و سالار پیشوایان عراق و بزرگ و سرپرست فضلاء به طور اطلاق است. علماء عراق همگى به سوى او روى آورده و او را ملجأ خود قرار داده‌‌‏اند و عظماى از علماء اعلام از او اخذ علوم مى‌‏‌کنند.

بحرالعلوم همانند کعبه‌‏اى براى عراق است که براى استفاده از صحبتش طى مراحل و قطع منازل مى‏‌نمایند. اقیانوس موّاجى است که کرانه‏‌اى براى آن یافت نمى‌‏شود. به علاوه کرامات باهره و آثار و آیات ظاهره‌‏اى که از او به ظهور پیوسته است بر کسى پوشیده نیست....

و براى پى بردن به عظمت و جلالت این راد مرد بزرگ که چنین آیاتى‏ از او پدیدار گشته است همین بس که در شب تولّد با سعادتش پدر او که در حجاز بود در عالم رؤیا دید که مولانا حضرت رضا- علیه و على أبائه و أبنائه أفضل الصلاة و السّلام- شمعى را به توسّط محمّد بن اسمعیل بن بزیع فرستادند که آن را بر فراز بام خانه آنها روشن کند؛ روشنى و نور این شمع چنان به آسمان بالا مى‌‏رفت که نهایت سیرش دیده نمى‌‏شد.

در وقت ملاقات و زیارتش چون نظر بر او افتد در عالمى از تحیّر فرو مى‏رود و با زبان حال خود مى‏گوید: این مرد از جنس بشر نیست...

علامه میرزا علی آقا قاضی

علامه میرزا على آقا قاضى - استاد عرفان علامه طباطبائى و بسیارى دیگر از بزرگان – درباره‌اش چنین فرموده است: سه نفر در طول تاریخ عارفان به مقام «تمکن در توحید» رسیده‌اند: سید بن طاووس ، احمد بن فهد حلى و سید مهدى بحرالعلوم.

علامه سید محمدحسین طباطبایی

علامه سید محمد حسین طهرانی می‌نویسد: مرحوم استاد (یعنی علامه طباطبایی) به دو نفر از علماء اسلام بسیار ارج مى‌‌‏نهادند و مقام و منزلت آنان را به عظمت یاد مى‌‌‏کردند: اوّل: سیّد أجلّ علىّ بن طاووس أعلى اللهُ تعالَى مقامَه الشّریف، و به کتاب «إقبال» او اهمّیّت مى‌‏دادند و او را «سیّد أهل المراقبة» مى‏‌‌خواندند.

دوّم: سیّد مهدى بحرالعلوم أعلى اللهُ تعالى مقامه، و از کیفیّت زندگى و سلوک علمى و عملى و مراقبات او بسیار تحسین مى‌‏‌نمودند. و تشرّف او و سیّد ابن طاووس را به خدمت حضرت امام زمان أرواحنا فداه کراراً و مراراً نقل مى‌‌‏نمودند. و نسبت به نداشتن هواى نفس، و مجاهدات آنان در راه وصول به مقصود، و کیفیّت زندگى و سعى و اهتمام در تحصیل مرضات خداى تعالى، مُعجِب بوده و با دیده ابّهت و تجلیل و تکریم مى‏‌‌نگریستند.

علامه حسن زاده آملی هم نوشته‌اند: علامه طباطبائی، مرحوم سید بحر العلوم و ابن فهد صاحب عدّة الداعی و سید ابن طاووس صاحب اقبال را از کمّل می‌‏دانست و می‏‌فرمود: اینها کامل بودند.

علامه سید محمدحسین طهرانی

چه گویم درباره کسى که تشرّف او کراراً و مراراً به محضر مقدّس حضرت امام زمان حجّة ابن الحسن العسکرى- أرواحنا له الفداء- جاى شُبهه و تردید نیست و این مسأله نزد علماى أعلام بلکه همه قاطنین و ساکنین نجف اشرف در حکم مسلّمات است، بلکه از بعضى از کلمات بزرگان استفاده مى‏شود که باب امکان تشرّف به خدمت آن ولىّ والاى عالم امکان پیوسته براى او باز بوده است، بلکه چه گویم درباره کسى که او را آن صاحب مقام ولایت کبرى امام زمان در آغوش گرفت!

آیت الله شهید مطهری

سید مهدى بحرالعلوم، شاگرد بزرگ و بزرگوار وحید بهبهانى است و از فقهاى بزرگ است. منظومه‌‏اى در فقه دارد که معروف است. آراء و نظریات او مورد اعتنا و توجه فقهاست. بحرالعلوم به علت مقامات معنوى و سیر و سلوکى که طى کرده فوق العاده مورد احترام علماى شیعه است و تالى معصوم به شمار مى‏رود.

کرامات زیاد از او نقل شده است. کاشف الغطاء، با تحت الحنک عمامه خود، غبار نعلین او را پاک مى‏کرد.

تشرف بحرالعلوم به محضر امام زمان (عج)

خبر تشرف وى به حضور امام دوازدهم عجل الله تعالى فرجه به حد تواتر رسیده است و اصل این تشرف را هیچ یک از دانشمندان معاصر یا متأخر از او، انکار نکرده ‏اند.

میرزاى قمى، مؤلف قوانین الأصول، که خود در ایران مرجعیّت داشت و مانند بحرالعلوم از شاگردان برجسته وحید بهبهانى بود، در سفرى به عراق به دیدار سیّد بحرالعلوم رفت و پس از خلوت شدن مجلس، ضمن اشاره به مقام معنوى او و تشرّف به دیدار امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه از وى خواست نکاتى را از آنچه دیده است باز گوید. بحرالعلوم خواسته او را فقط به طور سر بسته اجابت کرد و رشته سخن را تغییر داد.

همچنین نوشته‌اند وقتی بحر‌العلوم در جلسات درس آیت‌‌الله وحید بهبهانی شرکت می‌کرد، میرزای قمی نویسنده کتاب «قوانین الاصول» می‌گوید: من با علامه بحر‌العلوم با هم در درس استاد وحید بهبهانی شرکت می‌کردیم و در مباحثاتی که من با ایشان داشتم اغلب من تقریر کرده و درس را توضیح می‌دادم تا اینکه من به ایران آمدم و سید بحر‌العلوم در نجف ماند. بعدها وقتی شهرت علمی سید‌بحرالعلوم به من رسید تعجب می‌کردم که این نباید تا این حد از حیث علمی قوی شده باشد تا اینکه من برای زیارت عتبات عالیات وارد نجف اشرف شده و سید را ملاقات کردم، با اینکه میرزای قمی، خود از بزرگان به شمار می‌رفت، می‌گوید: من دیدم سید ‌بحر‌العلوم همانند دریای مواج و عمیقی از دانش‌هاست سپس از او پرسیدم: ما در یک درجه‌ای از علم بودیم لذا شما در این حد نبودی و چطور شد که به این معارف دست یافتی؟

سید رو به من کرد و گفت: میرزا این از اسرار است اما من آن را به تو می‌گویم به شرطی که تا زنده هستم به کسی نگویی! علامه بحر‌العلوم ادامه داد: چگونه این طور نباشم در حالی که آقایم حجت‌بن ‌الحسن (عج) شبی مرا در مسجد کوفه به سینه مبارک خود چسباند!

مقام تقوا او را در موقعیتى قرار داده که به گفته مرحوم مامقانى، شخصیّت حدیثى وى برتر از وثاقت و فروتر از عصمت است.

بحرالعلوم ادیب و شاعری برجسته‌ بود

بحرالعلوم به عربى شعر مى‌‌‏سرود و از جمله آثار او منظومه‌‌‏اى است در رثاى امام حسین علیه‌السّلام، که به اقتضاى دوازده بند محتشم سروده است.

یکی از کارهای معروف بحرالعلوم، کتاب الدرة النجفیة است که بیش از 2000 هزار بیت دارد که درباره مسائل طهارت و نماز به نظم بیان شده است.

علاوه بر این، عالمان دینى را نیز به آگاهى از فنون ادب تشویق مى‏‌کرد و شاعران مذهبى را محترم مى‌‏شمرد.

چرا به فکر همسایه گرسنه‌ات نیستی؟! مگر مسلمان نیستی؟

علامه سید جواد عاملى، فقیه معروف و صاحب کتاب مفتاح الکرامة، شب مشغول صرف شام بود که صداى در را شنید. وقتى که فهمید پیشخدمت استادش سید مهدى بحرالعلوم، دم در است با عجله به طرف در دوید. پیشخدمت گفت: «حضرت استاد شما را الآن احضار کرده است. شام جلو ایشان حاضر است اما دست به سفره نخواهند برد تا شما بروید».

جاى معطلى نبود. سید جواد بدون آنکه غذا را به آخر برساند، با شتاب تمام به خانه سید بحرالعلوم رفت. تا چشم استاد به سید جواد افتاد، با خشم و تغیر بى سابقه‌‏اى گفت:

«سید جواد! از خدا نمى‌‏ترسى، از خدا شرم نمى‌‏کنى؟!».

سید جواد غرق حیرت شد، که چه شده و چه حادثه ‏اى رخ داده؟! تاکنون سابقه نداشته اینچنین مورد عتاب قرار بگیرد. هرچه به مغز خود فشار آورد تا علت را بفهمد ممکن نشد. ناچار پرسید: «ممکن است حضرت استاد بفرمایند تقصیر اینجانب چه بوده است؟».

فرمود: «هفت شبانه روز است فلان شخص همسایه‏‌ات و عائله‌‏اش گندم و برنج گیرشان نیامده. در این مدت از بقال سر کوچه خرماى زاهدى نسیه کرده و با آن به سر برده‌‏اند.

امروز که رفته است تا باز خرما بگیرد، قبل از آنکه اظهار کند، بقال گفته نسیه شما زیاد شده است. او هم بعد از شنیدن این جمله خجالت کشیده تقاضاى نسیه کند، دست خالى به خانه برگشته است و امشب خودش و عائله ‏اش بى‏‌شام مانده‏‌اند».

عرض کرد: به خدا قسم من از این جریان بى‌‏خبر بودم، اگر مى‏دانستم به احوالش رسیدگى مى‏‌کردم».

فرمود: «همه داد و فریادهاى من براى این است که تو چرا از احوال همسایه‏‌ات بى‏‌خبر مانده‌‏اى؟ چرا هفت شبانه روز آنها به این وضع بگذرانند و تو نفهمى؟ اگر باخبر بودى و اقدام نمى‏کردى که تو اصلا مسلمان نبودى».

پیشخدمت من این مجمعه غذا را بر مى‌‏دارد، همراه هم تا دم در منزل آن مرد بروید، دم در پیشخدمت برگردد و تو در بزن و از او خواهش کن که امشب با هم شام صرف کنید. این پول را هم بگیر و زیر بوریاى خانه‏‌اش بگذار، و از اینکه درباره او که همسایه تو است کوتاهى کرده‌‏اى معذرت بخواه. سینى را همان جا بگذار و برگرد. من اینجا نشسته‌‏ام و شام نخواهم خورد تا تو برگردى و خبر آن مرد مؤمن را براى من بیاورى.

پیشخدمت سینى بزرگ غذا را که انواع غذاهاى مطبوع در آن بود برداشت و همراه سید جواد روانه شد. دم در پیشخدمت برگشت و سید جواد پس از کسب اجازه وارد شد. صاحبخانه پس از استماع معذرت خواهى سیدجواد و خواهش او دست به سفره برد. لقمه‌‏اى خورد و غذا را مطبوع یافت. حس کرد که این غذا دست پخت خانه سیدجواد، که عرب بود، نیست، فوراً از غذا دست کشید و گفت: «این غذا دست پخت عرب نیست، بنابراین از خانه شما نیامده. تا نگویى این غذا از کجاست من دست دراز نخواهم کرد».

آن مرد خوب حدس زده بود. غذا در خانه بحرالعلوم ترتیب داده شده بود. آنها ایرانى الاصل و اهل بروجرد بودند و غذا غذاى عرب نبود. سیدجواد هرچه اصرار کرد که تو غذا بخور، چه کار دارى که این غذا در خانه کى ترتیب داده شده، آن مرد قبول نکرد و گفت: «تا نگویى دست دراز نخواهم کرد.» سید جواد چاره ‏اى ندید، ماجرا را از اول تا آخر نقل کرد. آن مرد بعد از شنیدن ماجرا غذا را تناول کرد، اما سخت در شگفت مانده بود. مى‌‏گفت: «من راز خودم را به احدى نگفته‌‏ام، ازنزدیکترین همسایگانم پنهان داشته‌‏ام، نمى‌‏دانم سید از کجا مطلع شده است.

تألیفات بحرالعلوم

آثاری که از سید بحرالعلوم باقی مانده عبارتند از:

1. المصابیح، در عبادات و معاملات، که از زمان تألیف تاکنون مورد توجه فقها بوده است.

2. الدرّة النجفیّة، که در آن دو باب طهارت و صلاة در بیش از 2000 بیت به نظم در آمده و بر آن شرح‏هاى فراوان نوشته شده است.

3. مشکاة الهدایة، که در واقع روایت منثور الدرّة النجفیّة در باب طهارت است.

4. الفوائد الرجالیّة، در علم رجال که به معرفى خاندان‏‌هاى معروف علمى و حدیثى و راویان و عالمان امامى و مطالب متفرقه درباره کتب حدیث و رجال اختصاص دارد و نکاتى نو از مباحث رجالى در آن تبیین شده است.

5. تحفة الکرام فی تاریخ مکّة و البیت الحرام، درباره وجه تسمیه و حدود و نقشه و نیز تاریخ بناى کعبه در روایات تاریخى درباره تأسیس و تجدید بناهاى مختلف مکه، و نیز تاریخ بناى مسجد الحرام و ضمایم آن از قبیل صفا و مروه.

6. دیوان شعر، که افزون بر 1000 بیت و بیشتر در مدح و رثاى اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است.

علاوه بر این کتاب‏ها، سید بحرالعلوم بیش از هفده رساله درباره موضوعات مختلف فقهى و اصولى تألیف کرده است و نیز رساله ‏اى عرفانی در سیر و سلوک دارد که برخی نسبت این رساله به سید مهدی بحرالعلوم را منکر شده‌اند.

رساله سیر و سلوک منسوب به سید بحرالعلوم

برای توضیح بیشتر درباره رساله سیر و سلوک، از مقدمه‌‌ای که علامه سید محمد‌حسین طهرانی بر آن نوشته‌اند استفاده می‌کنیم. علامه طهرانی این کتاب را تصحیح و چاپ کرده است.

چگونگی دسترسی علامه طهرانی به نسخه صحیح رساله بحرالعلوم

علامه طهرانی می‌نویسد: این حقیر فقیر در زمان اشتغال به تحصیل در حوزه مقدسّه علمیّه (قم) برخورد به رساله ‏اى خطّى نمودم که در عنوانش نوشته بود: «تحفة الملوک فى السّیر و السّلوک. منسوب إلى مولانا السیّد مهدى بحرالعلوم» ... این نسخه بسیار مغلوط بود ... لذا در صدد بودم که نسخه صحیحى به دست آورده و تصحیح کنم ...

چون براى تحصیل به نجف اشرف مشرّف شدم یک نسخه از آن را نزد حضرت آیة الله حاج شیخ عباس قوچانى یافتم و از ایشان به عنوان امانت‏ گرفتم لکن آن نسخه نیز بسیار مغلوط بود...

یک بار که به خدمت استاد مکرّم حضرت علّامه طباطبائى مُدَّ ظِلُّه العالى مشرّف شدم ایشان فرمودند: در نزد من یک نسخه بسیار صحیح موجود است که به خط خود استنساخ نموده‏‌‌ام. و اضافه کردند: «وقتى که من در تبریز مشغول تحصیل بودم به یک نسخه برخورد نمودم و استنساخ کردم، این نسخه بسیار مغلوط بود و چون به نجف اشرف مشرّف شدم نظیر این نسخه را نزد آیة الله استادمان مرحوم حاج میرزا على آقاى قاضى رضوان الله علیه یافتم آن نسخه هم مانند نسخه من مغلوط بود و سپس معلوم شد که نسخه ایشان و نسخه‏‌‌اى که من از روى آن براى خود استنساخ نموده‌‏‌ام هر دو از روى یک نسخه بوده است... لیکن اخیراً یک نسخه بسیار صحیحى با خطى بسیار زیبا و کاغذى عالى و جدول کشى شده نزد استاد خود در علوم ریاضیات و هیئت مرحوم آقا سیّد ابو القاسم خونسارى یافتم و از ایشان براى استنساخ گرفتم ...»

حقیر براى استنساخ، نسخه ایشان (علامه طباطبایی) را به عنوان امانت گرفتم... و با کمال دقت این نسخه حاضر را که ملاحظه مى‏شود از روى نسخه ایشان (علامه طباطبایی) استنساخ نمودم. بنابراین، این نسخه بسیار صحیح و قابل اعتماد است.

همچنین علامه حسن زاده آملی نیز متن آن رساله را با دقت تمام تصحیح نموده و از بدو تا ختم بر آن تعلیقات ارزنده و مفید نگاشته است که ظاهرا هنوز به چاپ نرسیده است.

آیا انتساب رساله سیر و سلوک به بحرالعلوم صحت دارد؟

چنانکه گفته شد درباره صحت انتساب رساله سیر و سلوک به بحرالعلوم، نظرات متفاوت است. علامه طهرانی بحث مفصلی کرده است و نظر علما موافق و مخالف را نقل و بررسی کرده است که علاقه‌مندان، به کتاب رساله سیر و سلوک منسوب به بحر‌العلوم که با تصحیح علامه طهرانی چاپ شده مراجعه کنند.

در آن مقدمه، علامه طهرانی به نقل از علامه طباطبایی آورده است: استاد بزرگ ما آیت الحقّ مرحوم حاج میرزا على آقا قاضى تمام این رساله را به طور قطع و یقین از مرحوم سیّد مهدى بحرالعلوم مى‌‏دانسته ‏اند.

همچنین نوشته‌اند: این حقیر روزى در خدمت استاد علّامه طباطبائى مُدَّ ظِلُّه عرض کردم: حقیر با وجودى که کتب اخلاق و سیر و سلوک و عرفان را بسیار مطالعه نموده‏‌ام هیچ کتابى مانند این رساله جامع و شامل و متین و اصولى و مفید و روان و در عین حال مختصر و موجَز به طورى که مى‏‌توان در جیب گذارد و در سفر و حضر از آن بهره‌‏مند شد نیافتم. ایشان از این سخن تعجب کردند و فرمودند: این نظیر عبارتى است که من از مرحوم قاضى رضوان الله علیه شنیدم. چه، ایشان فرمودند: «کتابى بدین پاکیزگى و پر مطلبى در عرفان نوشته نشده است»

وفات سید بحرالعلوم

بحر العلوم در سال 1212 و در 57 سالگى، به سوی معبود شتافت و نزدیک آرامگاه شیخ طوسى در نجف به خاک سپرده شد. روحش شاد.

 

تربیتی, تقوا, زندگینامه, حدیث سرو