معنی عقل و مراتب آن
شناخت ابعاد نفس و به کمال رسانیدن آن ابعاد، با شناخت حقایق رابطهای مستقیم دارد؛ بدین معنا که تقویت قوای عملی و نظری نفس به شناخت حقایق مرتبط با این قوا منجر میشود. از سوی دیگر به دلیل اهمیت قوای نفس در نیل به مطلوب، بررسی مسئلهی عقل و مراتب آن ضرورتی دو چندان مییابد. در ذیل به این موضوعات میپردازیم.
از اتصال به عقل فعال، در اصطلاح ملاصدرا، به «عقل قدسی»، «جوهر قدسی» یا «قوه قدسی» تعبیر شده است. نیل به عقل فعال و عقل قدسی از طریق حکمت و ریاضت حاصل میشود که تفصیل این معنا در بیان ملاصدرا آمده است.
1. معانی عقل
اصطلاح «عقل» در موارد گوناگونی به کار میرود که مشخص شدن هر یک از این موارد به تشخیص و فهم مسائل کمک فراوانی میکند. ملاصدرا در یک روند تحلیلی، به طبقهبندی معانی و کاربردهای لفظ عقل پرداخته و حوزهی علمی و فلسفی هر یک را مشخص کرده است. او در این تحلیل دو رویکرد دارد: یکی تقسیم براساس جنبهی مفهومشناختی و دیگری تقسیم از نظر هستیشناختی. در رویکرد نخست، توجه وی به کاربردهای لفظ عقل در حوزههای متفاوت است و بیشتر به جنبهی مفهومشناسی مسئله معطوف است. (1) او در اینجا به پنج معنا از معانی عقل توجه کرده است: الف) عقل به معنای زیرکی؛ ب) عقل جمعی یا عقل سلیم؛ ج) عقل به معنای جزء عملی نفس؛ د) عقل به معنای قوه علمی نفس؛ ه) عقل به معنای ادراکات قوه علمی نفس.
وی رویکرد دوم (جنبهی هستیشناختی) در تقسیم معنای عقل را در شرح اصول کافی بیان کرده است. (2) در این رویکرد، او به جنبه تشکیکی و مرتبهدار بودن حقیقت عقل در برخی از معانی توجه دارد که جنبهی هستیشناختی مراتب نفس بیشتر مورد نظر است. این معانی هم در واقع، همان معانی ششگانهی پیشین هستند؛ با این تفاوت که در این تقسیم، قسم نخست همان قسم سوم تقسیم پیشین است که در اینجا از آن به «عقل غریزی» تعبیر کرده و در موارد خاصی بدان استناد نموده و بر مبنای آن به بررسی مطالب پرداخته است. (3) در واقع این معنا از عقل همان مدرک کلیات است که هیچ غلط و خطایی در کارکرد آن وجود ندارد. (4) با توجه به این تقسیمها، عقل دارای هفت معناست که دو معنای آن در این تحقیق مورد توجه قرار میگیرد:
الف) آنچه در علم اخلاق از آن با عنوان عقل عملی یاد میشود.
ب) آنچه در مراتب نفس به عنوان مرتبهای از نفس ناطقه مطرح میشود.
بنابراین اقسام دیگر با این تحقیق بیارتباطاند و آنچه در این مقاله مورد تأکید و توجه قرار گرفته، مراتب عقل و مراحل استکمالی قوهی عاقلهی نفس ناطق انسانی است.
2. مراتب عقل عملی از لحاظ مراتب استکمالی نفس
مراتب عملی عقل برحسب مراتب استکمال عبارتاند از: الف) تهذیب ظاهر با انجام دادن عبادات و دوری از گناهان؛ ب) پاک کردن درون از رذایل؛ ج) مشاهدهی صورتهای علمی؛ د) فنای نفس از خودش و ملاحظهی حضرت الهی. با این چهار مرتبه از تهذیب است که تخلق به اخلاق الهی حاصل میشود. (5)
3. مراتب عقل نظری
مراتب عقل نظری همان مراتب قوهی عاقله و عالمه است و از چهار مرتبه تشکیل میشود: الف) «عقل هیولانی» که استعداد محض است. ب) «عقل بالملکه» که استعداد قریب به فعلیت است. در این مرتبه، اوایل علوم (بدیهیات) حاصل میشود. ج) «عقل بالفعل» که معلومات در آن با فکر یا حدس به دست میآید و با تکرار مشاهدات عقلی و علمی به حالتِ رسوخ و ملکه درمیآید. د) «عقل بالمستفاد» که معلومات و معقولات در آن به حد فعلیت رسیدهاند و نیازی به واسطه ندارند. در این مرحله، شباهت به مبادی عالی وجود و دگرگونی به جهانی عقلی برای انسان حاصل میشود. (6) نکاتی که در این تقسیمبندی از مراتب عقل وجود دارند، عبارتاند از:
الف) جنبهی قابلیت انسان بر اساس نیروی عاقله نسبت به تشبه به باری تعالی که مورد توجه و تأکید ملاصدراست. (7) بر این اساس یکی از مهمترین مسیرهای منتهی به تخلق و تشبه به اخلاق الهی که غایت و مصداق عینی حکمت به شمار میرود، کمال و فعلیت یافتن همین نیروی عقلی است.
ب) مراتب عقلی نفس در این تقسیمبندی، مراتب استکمال نفس را بیان میدارد و ارتباط عمل (تزکیهی نفس) با نظر (حکمت) را بازگو میکند. در واقع تحقق مصداقِ حکمت در وجود انسان از طریق همین استکمال است.
ج) اتصال به عقل فعال و عقل قدسی در این مرحله قرار دارد و فوق همهی این مراتب، عقل قدسی است که با تشبه به آن، مقدمه نیل به آن و با نیل به آن مقدمهی تشبه به الله تعالی دست میدهد.
بیشتر بخوانید: عقل و کارکردهای آن از منظر امام صادق (علیه السلام)
د) تبدیل نفس انسانی به جهان عقلی از رهگذر طی این مراتب حاصل میشود. (8) روند این صیرورتها همان روند تحقق مصداق عینی حکمت است. با توجه به این نکات روشن میشود بحث مراتب عقلی در حقیقت بحث مراتب حکمت است.
4. عقل فعال
در مراتب عقل، چه آن را دارای دو مرتبه بدانیم و چه دارای چهار مرتبه یا بیشتر، آخرین مرحلهی فعلیت و کمال نفس بما هی نفس همان «عقل بالفعل» است؛ اما در باب سیر فعلیت یافتن و پس از فعلیت، دو نکتهی اساسی مطرح است:
الف) از یکسو فاعلِ حرکت نفس از قوه به فعل، خود نفس نیست، بلکه جوهری عقلی با فعلیت محض است که آن را از قوه به فعل درمیآورد. (9) در حقیقت این واسطه فیض عقل فعال است که در همهی نفوس انسانی، همهی قوای هیولانی در مراتب مادی را از حالت قوه و استعداد به فعلیت و غایت کمالی لایقشان درمیآورد. (10)
ب) از سوی دیگر نفس انسانی با تکامل عقلی خود، در مراتب قوهی عاقله که به مرتبهی عقل بالفعل میرسد، به عقل فعال منتهی میشود و با اتصال به آن به خداوند تشبه پیدا میکند (11) و با اتصال بدان با آن متحد میشود و حتی عنوان «عقل فعال» نیز میگیرد. (12)
5. عقل قدسی
از اتصال به عقل فعال، در اصطلاح ملاصدرا، به «عقل قدسی»، «جوهر قدسی» یا «قوه قدسی» تعبیر شده است. (13) نیل به عقل فعال و عقل قدسی از طریق حکمت و ریاضت حاصل میشود که تفصیل این معنا در بیان ملاصدرا آمده است. (14) از اینجا تعامل دو سویهی حکمت و تزکیه نفس روشن میشود؛ البته نباید پنداشت این تعامل تنها وابسته به تلاش انسان است، بلکه چنین تلاشی هنگامی به بار مینشیند که به تعبیر ملاصدرا جذبهی ربانی نیز بر دل انسان فرود آید. در واقع تحقق مصداق حکمت براساس نخستین تعریف آن در وجود نفس انسانی با حصول همین قوهی قدسی است و بدون آن به هیچ روی حاصل نخواهد شد. (15)
نمایش پی نوشت ها:
1. همو، الاسفار الأربعة، ج 3، ص 418.
2. همو، شرح اصول الکافی، ج 1، ص 223.
3. همو، الاسفار الأربعة، ج 7، ص 255.
4. همو، المبدأ و المعاد، ص 249.
5. همو، الاسفار الأربعة، ج 1، ص 227.
6. همو، تفسیر سوره طارق، ص 160.
7. همو، الاسفار الأربعة، ج 3، ص 369؛ همو، المبدأ و المعاد، ص 376؛ همو، شرح اصول الکافی، ج 1، ص 227.
8. همو، شرح اصول الکافی، ج 1، ص 307؛ همو، الاسفار الأربعة، ج 3، ص 338.
9. همان، ج 2، ص 617.
10. همو، الاسفار الأربعة، ج 2، ص 274.
11. همان، ج 3، ص 242.
12. همان، صص 369 و 461.
13. همان، ج 7، ص 24.
14. همو، شرح اصول الکافی، ج 3، ص 363.
15. همو، الاسفار الأربعة، ج 3، ص 386.
منبع مقاله:
راسخون
گروهی از نویسندگان، (1392) اسلام و مسئله نفس و بدن: مجموعه مقالات، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول.