امام خمینی: ابعاد و جامعیت شخصیت حضرت امیر (ع) و تکلیف جمهورى اسلامى در قبال مخالفتهاى دشمنان
مجموعه سخنرانی های معنوی تربیتی حضرت امام خمینی:
به همراه فایل صوتی
ابعاد و جامعیت شخصیت حضرت امیر (ع) و تکلیف جمهورى اسلامى در قبال مخالفتهاى دشمنان
من این عید سعید را به همه مسلمین جهان و به ملت بزرگ خودمان و به همه مظلومان در طول تاریخ تبریک عرض می کنم . امیدوارم خداوند در سایه عنایات حضرت ولی عصر و جد بزرگوارش حضرت رسول و حضرت امیر - سلام الله علیهما - این مملکت وممالک اسلامی از شر اشرار مصون باشد.
درباره حضرت امیر - سلام الله علیه - این قدر گفته شده است و نوشته شده است و بازهم حقش ادا نشده است ؛ یعنی ، این معجزه الهی تا کنون معلوم نشده است که چه شخصیتی است . همه طوایف مختلفی که در اسلام هستند و خصوصا در شیعه مذهبها،این حضرت را به خودشان نسبت می دهند. عرفا، حکما، فقها، فلاسفه و اقشار مختلفه حتی دراویش ، صوفیه و حتی کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند از کلمات ایشان استشهادمی کنند. آن وقت که من عراق بودم که حزب عفلقی ای که اصلا اعتقاد به اسلام ندارد،بلکه مضاد با اوست ، مع ذلک ، کلمات ایشان را در دیوارها برش استشهاد می کردند و هرکسی به یک نحو از ایشان اسم می برد. در زورخانه ها به عنوان یک پهلوان ، در جنگها به عنوان یک جنگنده ، در مدارس به عنوان یک ارزشمند فقیه و در هر جایی که ملاحظه می کنید به نظر هر یک و هر طایفه ای حضرت یک وضعی دارد و همه آنها، او را از
صفحه : 223
خودشان می دانند، الا البته بعضی که اصلا اعتقاد به اسلام ندارند، لکن مع ذلک ، آنی که باید باشد این معما حل نشده است و نخواهد شد. این موجود یک اعجازی است که نمی شود در اطراف او آنچه هست صحبت کرد، هر کس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظری که دارد در این باب صحبت کرده است و حضرت غیر از این معانی است ؛ یعنی ، مانمی توانیم برسیم به آن جایی که بتوانیم از ایشان به آن جور که هستند مدح کنیم . آن صفات متضاده که در اشخاص نمی شود باشد، در ایشان هست . از همین جهت است که این صفات متضاده که هست ، اینکه هر کسی یک طرفش را گرفته است و خیال می کند که ایشان او است . کسی که عارف مسلک است و در راس عرفای عالم واقع شده است ، این آدم در حکومت دخالت دارد، در صورتی که عرفای معروف اصلا کناره گیری می کردند. کسی که در جنگها آن طور فعالیت داشته است مع ذلک ، در زهد و تقوا وکناره گیری از خلق آن طور بوده است . چون ابعاد مختلف درش بوده است ، هر کسی یک بعدی از او را گرفته است و خیال کرده است که بعد واقعی این است و تا کنون آن بعدی که ایشان دارند، آن بعد معنوی ای که ایشان دارند برای کسی کشف نشده است مگر برای اشخاصی که همطراز او هستند. از این جهت ، درباره ایشان صحبت کردن از هرترتیبی که باشد، همه این چیزها را دارد، لکن آنچه هست نمی شود صحبت کرد،نمی توانیم ما صحبت کنیم و لهذا، باید غمض عین کنیم از صحبت درباره ایشان و ازایشان بخواهیم که ما را هدایت کند و به آن راهی که ایشان هستند، ما لااقل به بعضی اش برسیم .
مکلف بودن به جلوگیری از ایجاد اختلافات
اما راجع به مسائلی که مناسب است در این روز گفتن ، من کمی اش را عرض می کنم .ما الان گرفتاریهای زیادی داریم که همه می دانید و می دانید که همه قدرتهایی که هستندبا ما مخالف اند؛ یعنی ، قدرتها دست به هم داده اند تا اسلام را که می بینند در اینجاها یک نمونه ای ازش پیدا شده است ، بکوبند و نگذارند که اسلام سربلند کند. ما تکلیفمان چی
صفحه : 224
هست ؟ در این حالی که همه با ما مخالف اند، همه می خواهند همه ما را از بین ببرند،می خواهند ما را برگردانند به آن حالی که یک نفر - فرض کنید که - سفیر یا مادون سفیریک کشوری بتواند همه اوضاع ایران را به هم بزند، ما را می خواهند به آن حال برگردانند، تکلیف ما در این وقت چی است ؟ خدا برای [ما] چه راهی معین کرده ؟ باز ماباید بنشینیم با هم مختلف باشیم ؟ باز با هم نزاع کنیم ؟ حالا من اینکه می گویم نزاع ، نه این که نزاعی هست ولیکن باید جلوگیری کنیم که مبادا باشد. حالا فردا رسانه های گروهی نگویند که فلانی گفته است که نزاع هست و الان در ایران جنگ است .
یکی از اموری که درصددند که همیشه دامن به آن بزنند، همین که در داخل ایران نزاع سر قدرت است . اینها باز نشناختند اسلام را، نشناختند ایران را، نشناختند متصدیان امور در ایران را. خیال می کنند که یک دسته آن طرف ایستادند، یک دسته هم این طرف ایستادند، همه دارند تو سر هم می زنند که آن یکی می خواهد قدرت را برای خودش ،این یکی می خواهد قدرت را برای خودش . این برای این است که نظر، نظر مادی است .وقتی نظر، نظر مادی شد همین طورها هست . اگر - خدای نخواسته - نظر مادی در بین ماهاحاصل بشود و ما نسیان کنیم خدای تبارک و تعالی را به توجه به دنیا و مقامات ، لاعلاج خواهد شد اختلاف .
دنیاطلبی سرمنشاء اختلافات
کسانی که توجه به دنیا دارند، نمی شود اختلاف نداشته باشند، هر کسی برای خودش می خواهد. آنهایی که اختلاف ندارند، آنهایی هستند که به دنیا اعتنا ندارند، آنهایی هستند که ارزشها را بهش توجه دارند، آنها بینشان اختلاف واقع نمی شود. اگر همه انبیاجمع بشوند و همه اولیا جمع بشوند، با هم اختلاف نمی کنند، یک کلمه اختلاف ندارند،لکن اگر دو تا کدخدا در یک ده باشد اختلاف پیدا می کند. اگر دو عالم باشد - روحانی واقعا - صد عالم روحانی باشد، ممکن نیست با هم اختلاف داشته باشند. اما اگر دو عالم باشد یا دو صورت عالم باشد که بخواهد دکان درست کند برای خودش ، شکی نیست که
صفحه : 225
با عالم دیگری که باز آن هم همین جور است اختلاف پیدا می شود. و همین طور چنانچه سران یک کشوری برای خدا کار بکنند، اینها اختلاف نخواهند پیدا کرد و باید توجه کنندکه گمان نکنند که مامون اند از این که به راه ابلیس بروند. هیچ امری یکدفعه نمی شود،بتدریج ، یک قدم یک قدم انسان را می کشانند به جهنم . از ابتدا نمی آید نفس اماره انسان بگوید بیا برو جهنم ، یا ابلیس بگوید بیا برو جهنم ، یا نفس اماره بگوید یاالله پا شویم دعوا راه بیندازیم ، نخیر؛ ابتدائا، از اول شروع می شود یک قدم جلو می رود، آدم ازش غفلت می کند، تبعیت می کند، یک قدم دیگر جلو می رود، یک وقت می بیند که سر ازاین بیرون آورد که با هم دارند اختلاف می کنند.
آیا تکلیف ما این نیست که جلوی این اختلافات را بگیریم ؟ تکلیف شرعی ما،تکلیف عقلی ما، تکلیف وجدانی ما این نیست که نگذاریم یک وقت - خدای نخواسته -بین اقشار اختلاف پیدا بشود؟ او به این است که هواهای نفسانی کم بشود، غیر از این راهی ندارد. اگر هواهای نفسانی در کار باشد، این منجر به اختلاف می شود، ولو اینکه هرمقدار هم یک نفری آدمی باشد که به ظواهر خیلی اعتقاد داشته باشد و خیلی هم دنبال ظواهر باشد، لکن وقتی که در قلبش هوای نفسانی باشد قهرا آن هوای نفسانی او را دنبال می کند. این هوای نفسانی در همه هست ، تعرضش نمی شود کرد، لکن بعضیها مهارمی کنند و بعضیها مهار نمی کنند. اینکه می گویم در همه ، یعنی همه مردم متعارف نه اولیای خدا.
ما باید فکر این معنا باشیم که در این کشور یک وقت - خدای نخواسته - بتدریج اختلاف واقع نشود. همه پشتیبان هم باشیم . بنابراین ، دندان روی جگر بگذاریم و هوای نفسانی را زیر پا بگذاریم و با هم خوب بشویم . اگر در قلب هم یک چیزی هست که الان نمی تواند یک آدمی جلویش را بگیرد، ولی در عمل قدرت دارد به اینکه جلویش رابگیرد، جلویش را بگیرد. امروز تایید همه قشرها بر همه ما لازم است ؛ ما باید از مجلس طرفداری بکنیم ، مجلس هم باید از همه ملت طرفداری بکند؛ ما باید طرفدار دولت باشیم ، دولت هم باید به ملت خدمت بکند. ما باید از همه قوایی که الان هستند تبعیت
صفحه : 226
کنیم به اندازه ای که باید بکنیم و پشتیبانی کنیم ازشان به اندازه ای که باید بکنیم ، آنها هم باید از هم پشتیبانی بکنند. یک دسته بیایند بخواهند یک طرف بکشند، یک دسته هم یک طرف دیگر بکشند - در حالی که نیست الان ، این طور دارند می گویند - اگر خدای نخواسته - یک جرقه ای پیدا بشود، دنیا این را بزرگ خواهد کرد تا آنجایی که بگویندایران الان دیگر هیچ چیز درش نیست .
الان شما ملاحظه می کنید که رسانه های گروهی تمام چیزهایی که در ایران ، چیزهای خوبی که در ایران هست ، اگر صحبت کنند به طور برق آسا ازش می گذرند و تهمت می زنند و سر آن تهمت ایستادگی می کنند. جنگ واقع می شود، می بینید که الان پیروزیهای بزرگ واقع شده است ، این را همچو می برندش و همین طور کنارش می گذارند؛ اول که اصل را ذکر نمی کنند، بعد هم [می گویند که کسی ] این را گفت ، آن هم او را گفت و تا حالا تاییدی ازش نشده ! خبرگزاریهایشان می آیند اینجا، آنهایی که اغراض دارند یک چیزی انبار می کنند و می فرستند آنجا و آنها هم می دانند که اینها انبارکردند و فرستاده اند، مع ذلک ، می گویند که "ایران چه شده ، چه شده ، چه شده ، دلیل ماآن کسی است که مخالف با ایران هست ، آن مخالف با ایران این طوری گفته ، درست است لابد". برای این است که دنبال این هستند که یک چیزی از ما پیدا کنند و بزرگش کنند و ما را در داخل به هم بریزند.
عقل ما و دیانت ما و اسلام و همه چیز اقتضا می کند که حالا وقتی بنا شد که همه با مابدند، با هم خوب بشویم ، طرفدار هم باشیم ؛ ارتش طرفدار سپاه باشد، سپاه طرفدارارتش باشد و همه ارگانها طرفدار هم باشند. این نخواهد ارتش را از بین ببرد، آن نخواهدسپاه را از بین ببرد، آن نخواهد دولت را از بین ببرد، آن نخواهد قوه قضایی را از بین ببرد،همه باید با هم باشند.
این یک تکلیف الهی - شرعی است به عهده ما و به عهده همه ملت . البته در موقع اگر- خدای نخواسته - یک وقت ما ببینیم که می خواهد یک همچو چیزی واقع بشود،تکلیف شرعی مان این است که با هر ترتیبی که می شود جلویش را بگیریم ولو به افشا
صفحه : 227
کردن ، ولو به این که یک نفری را قربانی کنیم برای یک ملت ، یک دسته ای را قربانی کنیم برای یک ملت .
من دارم به شما آقایان عرض می کنم ، همه توجه به این داشته باشید که دنبال اختلاف نروید. فردا ممکن است که انتخابات پیش بیاید، خوب ، در موقع انتخابات البته صحبتهاخواهد شد، دنبال این نروید که به هوای نفسانی خودتان برای خودتان درست کنید.می خواهد یک قضیه ای واقع بشود در ایران ، دنبال این نباشید که به نفع من باشد، آن یکی بگوید به نفع من باشد، این مبداء اختلاف است . انبیا و اولیا و کسانی که وارسته از دنیاهستند، این معانی را ندارند. شما هم اگر تبعیت از انبیا دارید، تبعیت از امیرالمومنین - سلام الله علیه - دارید، باید این معنا را نداشته باشید. امیرالمومنین - سلام الله علیه - تمام دنیا پیشش هیچ بوده .
من گاهی فکر می کردم که حضرت امیر و همین طور در بین انبیا هم همین طور، دربین ائمه هم همین طور گاهی از خودشان تعریف می کنند، این چیه ؟ این مبداش همانی است که خدای تبارک و تعالی به آدم گفت ، وادارش کرد به اینکه آن اسمایی را که خدابه او تعلیم کرده است ، امر بهش کرد که باید بگویی . اگر این امر را نکرده بود آدم نمی گفت . اینها مامورند که چون مقام ، مقام بزرگی است به مردم معرفی کنند این مقام رابرای تبعیت مردم ، نه برای اینکه می خواهند خودشان را چه بکنند. حضرت امیر که دربسیاری از جاها از خودش تعریف می کند که من اعتنای به دنیا ندارم ، او مامور است این را بگوید، بهش هم سخت است این . انبیای دیگر هم که از خودشان یک چیزی صحبت می کردند برای اینکه این راه هدایت بوده است ، نه برای اینکه برای خودشان بوده ؛ راه هدایت به عالم غیب بوده . مثل یک طبیبی که هیچ هوای نفس ندارد، لکن می بیند که اگرطب خودش را نشان ندهد مردم به مرض می افتند، به یک مرضی می افتند، این مجبورمی شود در عین حالی که نمی خواهد از خودش تعریف کند، از طب خودش یا اینکه من متخصص در این امرم ، تعریف کند.
دو جور تعریف داریم : یک وقت این است که آدم تعریف می کند می خواهد
صفحه : 228
خودش را نشان بدهد، این ابلیس است . یک وقت از خودش تعریف می کند برای اینکه هدایت کند دیگران را، این نفس رحمن است . حضرت امیر که می فرماید که من ، قسم می خورد به این که اگر همه دنیا و چه را به من بدهند، من ظلم حتی به آن طور نمی کنم ،این وادار شده است از طرف خدای تبارک و تعالی به اینکه این را بگوید تا مقام معلوم بشود، مردم تبعیت کنند، مثل همان طبیب می ماند. نمی خواهد خودنمایی کند مثل امثال ماها که اگر - فرض کنید - یک شعری بلد هستیم می خواهیم خودنمایی کنیم که من آنم که شعر گفتم ، اگر یک درسی خواندیم خودنمایی کنیم که من آنم که درس خواندم . اومی خواهد هدایت کند مردم را به راهی که غیر از این نمی شود و لهذا، در عین حالی که برایش مشکل است ، می گوید.
رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - در عینی که برایش مشکل بود که حضرت امیر را معرفی کند و راه هدایت را به مردم بگوید، برای اینکه می دید ممکن است یک وقت اختلاف بشود، مع ذلک ، خدا الزامش کرد که باید بگویی ، اگر نگویی کاری نکردی ، اینها الزامی است . اینکه در لسان ائمه می بینید که از خودشان تعریف می کنندگاهی ، این یک الزامی است که از طرف غیب بر آنها شده است که باید این کار را بکنید،مردم طبیب را بشناسند. مردم یک ظاهری می بینند که ظاهر این و آن یکی مثل هم است ،گاهی هم می بینند که خوب ، این آدم هم می کشد، این مامور است که به آنها بفهماند که این آدمکشی چی است و راه هدایت این است ؛ مثل همان طبیب .
اگر ما یک شمه ای از این معنا پیدا بکنیم که اگر هم معرفی می خواهیم خودمان رابکنیم - ما نباید بکنیم البته ، ما همچو ماموریتی نداریم ، لکن اگر بخواهیم بکنیم - برای این باشد که هدایت مردم ، اگر دیدید برای خود است بدانید که دست شیطان در کار است .اگر دیدید که یک وقتی ما مخالفت می کنیم با رئیس جمهور، یا شما مخالفت می کنید،بدانید که برای خدا نیست ، دست ابلیس در کار است . و همین طور اگر از دولت ، اگر ما ازدولتی که الان دارد خدمت می کند و خدمتش هم شایان است و مورد اعتماد است ، مابخواهیم تکذیب بکنیم ، بدانید که دست شیطان در کار است ، برای خدا نیست .
صفحه : 229
اگر بخواهیم از ارتش بدگویی کنیم ، بدانید دست شیطان در کار است ، از سپاه بکنیم بدانید دست شیطان در کار است ، دست الهی نیست .
مصالح اسلام و مسلمین
میزان را خود انسان در باطنش غالبا می فهمد و اگر بخواهد بفهمد هم میزان دارد. این آدمی که در راس یک امری واقع هست ، پیش خودش یک وقت شاید فکر کند که اگراین امر دست آن یکی باشد، بهتر از من است ، ببینید راضی هست واقعا بین خودش وخدای خودش که او باشد و خودش نباشد؟ اگر دید راضی هست به این امر، بداند که یک چیزی از عالم غیب درش هست و اگر راضی نیست بداند که عیب درش هست ،نفسانیت درش هست . البته ما نمی توانیم از نفسانیت خودمان را به طور مطلق جلوگیری کنیم ، ما همچو قدرتی نداریم ، اما قدرت این را داریم که جلوی خودمان را بگیریم اظهارنکنیم . قدرت نداریم اگر با یک کسی واقعا مخالفیم ، مخالفت را در قلبمان هم نداشته باشیم ، اما قدرت این را داریم که در مقام عمل ، در مقام اظهار نکنیم این کارها را. و ماامروز مکلف شرعی هستیم ، تکلیف الهی است که اگر در دلمان بعضیمان از بعضیمان خوشش نمی آید در مقام عمل ، در مقام ذکر، در مقام تبلیغ ، برخلاف نفس خودش عمل بکند. این یک امری است که قدرت دارد انسان ، اگر آن را قدرت ندارد، لکن عمل را،فعل را قدرت دارد و لهذا، خدا از انسان مواخذه می کند. مواخذه نمی کند که چرا در قلب تو این واقع نشد، حالا نقص [است برای ] انسان ، اما این مواخذه این طوری ندارد. امامی توانستی در عین حالی که خوش نیستی با این ، دوست نداری این را، ذکر نکنی ، این راقدرت داری ، نکردی معاقبی .
امروز قضیه شخصی نیست که یک کسی معصیت خدا را می کند و معاقب است ، این به اندازه شخصیت خودش و به اندازه حال خودش معاقب است . ما اگر امروز مخالفت باهم بکنیم ، قضیه یک ملت در کار است ، قضیه ملتهای اسلامی در کار است ، قضیه اسلام در کار است ، قضیه ارزشهای الهی در کار است . این جرمش غیر آن جرمی است که کسی
صفحه : 230
تو خانه اش نشسته ، یک معصیتی می کند، آن هم جرم است . اما کسی مخالفت بکند بایک کسی که دارد خدمت به خلق می کند، این غیر آن جرمی است که مخالفت بکند بایک شخصی که در بین خانه خودش - فرض کنید که - در عایله خودش می کند، آن هم جرم است . اما این جرم از آن جرم خیلی بالاتر است و این یک چیزی است که مشکل است خدای تبارک و تعالی انسان را ببخشد.
وجوب حفظ وحدت
امروز خیلی تکلیف به عهده ماست ، تکلیفهای شاق هم به عهده ماست . امروزشمایید و همه عالم دشمن شما الا معدود، البته بین ملتها زیاد هست به شما توجه دارند.اما دولتها معدودی هستند که مخالف با شما نیستند، همه مخالف اند. اگر ما هم بخواهیم خودمان با هم مخالفت کنیم ، این یک جرمی است که تا ابد به عهده ما خواهد ماند وبرای ما یک جرم ابدی ثابت خواهد شد، یک روسیاهی ابدی پیش خدای تبارک وتعالی برای ما پیدا خواهد شد.
حضرت امیر - سلام الله علیه - در بسیاری از اموری که برایش خیلی سخت بود، دندان روی جگر می گذاشت و موافقت می کرد برای مصالح کلی ، برای مصالح اسلام . ما اگرتبعیت از او داریم باید این طور باشیم ، اگر یک مقدار هم تبعیت داریم ، یک مقداری همین طور باشیم . در هر صورت ، آنی که در یک همچو موقعی برای ما باید خیلی موردنظر باشد، اینکه الان دارند از اطراف دنبال این می روند که ما را از باطن از بین ببرند؛ درداخل ما را خرد کنند، نتوانستند در خارج بکنند، نقشه ها همه نقش بر آب شد و از بین رفت . لکن حالا الان این نقشه ، نقشه مهمی است که می خواهند در داخل ، هی چیزهایی می گویند "در کجا چی واقع شده ، معلوم شد چه شده است ، کی با کی دعوا دارد، کی باکی چی دارد" و اینها تاثیر دارد. چنانچه توجه نکند انسان به خدای تبارک و تعالی ، ازخدای تبارک و تعالی در واقع نخواهد این را که انسان را از این شرها نجات بدهد، ممکن است انسان در دام بیفتد.
صفحه : 231
و ما بحمدالله امروز همه با هم خوب هستیم ان شاءالله ، و امیدواریم خدای تبارک وتعالی همه را تایید کند و همه شما دیگری را تایید کنید، همه ملت دولت را تایید کند،دولت همه ملت را تایید کند و مجلس و همین طور همه با هم باشند تا ان شاءالله ، خدای تبارک و تعالی قدرت بدهد به همه و توجه کند به همه و این ملت را از شر اشرار نجات بدهد.
والسلام علیکم و رحمه الله