Skip to main content

14 توصیه از آیت الله سعادت پرور درباره خداشناسى

آیت الله سعادت پرور14 توصیه از آیت الله سعادت پرور درباره خداشناسى نکاتی از بخش اول و پایانی کتاب «پندنامه سعادت» مرحوم پهلوانی قدس سره

بخش اول 14 تذکر درباره خداشناسى از آیت الله سعادت پرور

1- اى عزیزان من! خود را بشناسید که شناختن خدا در خود شناسى است، هر کس به هر مقدار به خود آشنا شد به خدا آشنا شود، زیرا خداشناسى یا از طریق آفاق است یا انفس و هر دو در انسان موجود است.

2- اى عزیزان من! شناسائى خداوند به قدر نفوس مخلوقات است. باید بکوشید به هر قدرى استعداد شناسائى دارید با خدا آشنا شوید.

3- اى عزیزان من! اگر خدا جل و عزّ را بى علم و ادراک و استدلال بخواهید بدانید و بى شهود بشناسید، به گمراهى مبتلا شوید، زیرا شیطان و نفس دست از شما بر نمى دارند.

4- اى عزیزان من! زندگى شما باید بر پاى خدا شناسى باشد تا شب و روز خود را بر این پایه بگذرانید.

5- اى عزیزان من! بشر محتاج به تمام عالم است. با این احتیاج اگر خدا جل و عزّ را نشناخته باشید و بخواهید رفع احتیاج خود کنید، به شرک و هزار گونه ناملایمات و صفات ناپسندیده مبتلا خواهید شد.

6- اى عزیزان من! عالم از هم گسیخته نشده و ظلم و ستم زیاد نشده، پریشانى جامعه را فرا نگرفته، مگر در اثر دورى از خدا و خدا را از قلم و نظرانداختن.

7- اى عزیزان من! اگر مى خواهید با آسودگى زندگى کنید، ناچارید که اول خدا را بشناسید؛ به قدر استعداد، پس از آن آسودگى طلب کنید.

8- اى عزیزان من! در هیچ کارى خدا را از نظر نینداختید مگر این که از آن کار نتیجه نگرفتید یا نتیجه سوء عائد شما شد.

9- اى عزیزان من! باید در این امر (خداشناسى) مجاهدات بسیار کنید تا به نتایج سوئش (عدم معرفت خداوند (عزوجل) مبتلا نشوید.

10- اى عزیزان من! کسى از این اندیشه (خدا شناسى) زیان ندیده. شما هم قبل از هر شغل به خصوص تحصیل علم به این اندیشه بیشتر اهمیت دهید تا در زندگى نتائجش را ببرید.

 
بخش دوم 14 تذکر درباره خداشناسى از آیت الله سعادت پرور ؛  تذکر و تأکید مجدّد در انتهاى رساله به خداشناسى

1- اى عزیزان من! گرچه در گفتار گذشته اشارت به موضوعى که در خاتمه این رساله به عرض مى رسانم شده اما چون موضوع پرستش و شناسائى حضرت حق از امورى است که با داشتن آن سرمایه همه چیز براى شما موجود و با نداشتن آن فقیر محض [اید] و لو این که  همه چیز داشته باشید لذا باز اشاراتى مى نمایم.

2- اى عزیزان من! هیچ جاى از دستورات انبیاء گذشته و دستورات نبىّ اکرم (صلی الله علیه وآله) را نمى توانید دست بگذارید مگر این که بشر را دعوت به توحید مى کرده اند و شناسائى و عبودیت حضرت حق (جلّ جلاله) را از جامعه خود مى خواسته اند در واقع دعوت به سبیل فطرت مى نموده اند.

3- اى عزیزان من! اگر فطرت بشر دست نخورده بود و آلوده به کثافات عالم بشریت و حجب ظلمانى نشده بود مى پیمودید راهى را که انبیاء دعوت به آن مى کردند ولى چون این اشکال به کار بشر وارد شده خداوند کسانى را فرستاده است و دستور به اطاعت آن ها داده که آنان خود راه فطرت را از دست نداده با فطرت آشنا و به فطرت دعوت کننده اند و دستوراتى که از ناحیه حضرت حق صادر مى شود همانا دستورات فطرت است.

4- اى عزیزان من! بیائید و خود را قدرى متوجه حضرت حق بنمائید تا باز به فطرت رجوع بنمائید و این آلودگى ها براى شما آلودگى نباشد و سرا پا صفات حسنه و نیکى از شما صادر شود، بیائید و از مرحله علم و آشنائى پروردگار قدمى فراتر بگذاریم [که ] به قرب حق شما را دعوت مى کنند. شما چرا اسیر این قرب هاى خاکى شده اید و از مجالست با دوست و همه چیز خود غفلت دارید گمان نکنید این کار، کار مشکلى است یا آن که مال اشخاصِ عالمِ فهمیده [است ]، نه به خدا، مشکل است ولى چون عنایت کنند این گوهر حضرت حق است تمام مشکلاتش رفع مى شود.

از جهت افراد هم هر فردى که بنا بگذارد با خداوند قدرى آشنا باشد [شود] کارهاى خود را بر طبق وظیفه و خلوص انجام دهد و در مقام عبودیت کوتاهى نکند و لو اینکه پست ترین اشخاص جامعه باشد، بهترین اشخاص خواهد شد از نظر مقرّبین دربار الهى. چه بسا کسانى که  داراى امور گذشته هستند پابند همان امورشان باشند و نتوانند کارى بکنند و چه بسا هم با آن امور مجاهده کنند و حضرت حق آن ها را بپذیرد.

 

تربیتی, استاد سعادت پرور